اگرچه سیاستهایی متفاوتی برای تحقق این هدف مشترکی به کار گرفته شده اما آنچه جالب توجه است، دغدغه مشترکی است که دولتهای سراسر جهان برای حل معضل مسکن اقشار کمدرآمد دارند.
فرانسه
حضور دولت فرانسه در بخش مسکن از سابقهای طولانی برخوردار است. پس از جنگ جهانی دوم، جمعیت فرانسه رو به رشد نهاد و بهخصوص نرخ مهاجرت از روستا به شهر افزایش چشمگیری یافت و در همین حال نیز ویرانیهای ناشی از جنگ از میزان خانههای موجود در بسیاری از شهرها کاسته بود. چنین عواملی باعث شد که اجارهبهای املاک مسکونی بهشدت افزایش یابد و حتی کار به جایی رسید که دولت در سال1949 قانونی را برای جلوگیری از افزایش اجارهبها به اجرا گذاشت. در همین حال دولت شروع به ساخت و ساز مسکن کرد. ایجاد شهرهای جدید و گسترش حومه شهرها نیز بخشی از طرح دولت برای افزایش عرضه مسکن بود. دولت از اختیارات قانونی خود برای بهدست آوردن زمین با بهایی ناچیز استفاده کرد همچنین شرکتهایی که به ساخت انبوه مسکن، برای مثال مجموعههای آپارتمانی با بیش از 100واحد، روی میآوردند از برخی مزایای دولتی بهرهمند میشدند البته دولت قوانینی را نیز در مورد کیفیت خانههای انبوه به اجرا گذاشت که شرکتهای ساخت و ساز ملزم به رعایت آنها بودند که اجرای چنین طرحهای برای دولت بدون حاشیه هم نبود. طرح توسعه حومه شهرها باعث شد تا بسیاری از شرکتهای فعال در ساخت و ساز برای اینکه پروژههای ساختمانی را بهدست آورند به احزاب سیاسی یا شهرداریها مبالغی را پرداخت میکردند؛ پرداختهایی که باعث تشکیل چندین پرونده فساد مالی در دادگاههای فرانسه شد اما در نهایت اجرای این طرحها به کنترل بازار مسکن و بهخصوص اجارهبها در فرانسه یاری رساند. اکنون نزدیک به نیمی از بازار اجارهبها در فرانسه مربوط به خانههای ارزانقیمتی است که در نتیجه طرحهای دولت ساخته شدهاند. در همین حال منتقدان معتقدند که طرح دولت فرانسه باعث شده تا اکنون حومه شهرهای فرانسه شاهد حضور چشمگیر خانوادههای مهاجر و کمدرآمد باشد؛ خانوادههایی که اعضای آنها نه تنها از برخی امکانات اجتماعی محرومند بلکه بهعلت حاشیهنشینی و عدمدسترسی به امکانات مرکز شهر از شانس کمتری برای پیشرفت برخوردارند.
اسپانیا
در اسپانیا ساخت خانههای دولتی و اجاره دادن آنها به اقشار کم درآمد در دوران حکومت ژنرال فرانکو یعنی بین سالهای 1936 تا 1975 به امری متداول تبدیل شد اما پس از آن و با شکلگیری دمکراسی در اسپانیا و قانونی که در سال 1978 در این کشور به تصویب رسید، مدیریت و ساخت خانههای دولتی در اختیار حکومتهای محلی قرار گرفت. چنین رویکردی با برنامههای کاهش هزینههای دولتی همراه شد تا عرضه خانههای دولتی بهشدت کاهش یابد. در همین حال دولت به برخی از شرکتهای ساختمانی اجازه داد که در زمینهای عمومی به ساخت و ساز بپردازند به شرطی که تعهد کنند درصدی از واحدهای ساخته شده را در اختیار دولتهای محلی قرار دهند تا اقشار کمدرآمد بتوانند با پرداخت اجارهای ناچیز در آنها سکونت یابند. دولت رودریگوئز زاپاته، نخستوزیر سابق اسپانیا، نیز طرحی را با هدف ایجاد یک میلیون واحد مسکونی به اجرا گذاشت که در آن ساخت خانههای جدید و بازسازی مجتمعهای قدیمی گنجانده شده بود.
سوئد
برنامه میلیون طی سالهای 1965 تا 1974 در کشور سوئد به اجرا رسید که طی آن یک میلیون خانه در طول 10 سال ساخته شد. خانههایی که در این دوران توسط دولت ساخته شدند دارای طراحیهای مختلفی بودند که از خانههای خارج شهر گرفته تا مجتمعهای مسکونی را در بر میگرفت.
چین
دولت چین بهخصوص در استانهای مرکزی این کشور که نسبت به استانهای بندری توسعه کمتری را تجربه کردهاند، طرحهای گوناگونی را برای اسکان اقشار کمدرآمد بهکار بسته که یکی از آنها طرح خانههای با اجاره پایین است. همچنین دولت بهطور جدی ساخت خانههای انبوه را در دستور کار قرار داده. طرحهایی که برای حل مشکل مسکن اقشار کمدرآمد آماده شده بودند از سال1998 در سیاستهای چین گنجانده شدهاند اما از سال2006 بهطور جدی جنبه عملی بهخود گرفتهاند بهخصوص اینکه تدارک خانههای ارزان قیمت اکنون یکی از اجزای اصلی دوازدهمین برنامه پنجساله دولت چین بهحساب میآید؛ برنامهای که طبق آن قرار است 36 میلیون خانه جدید تا سال2015 ساخته شود. البته در این طرح بخش خصوصی و دولتی بهطور همزمان حضور دارند و هزینه آن نیز 5هزار میلیارد یوآن (واحد پول چین) تخمین زده شده است.
کانادا
خانههایی که توسط دولت ساخته شدهاند در بسیاری از شهرهای کانادا و بهخصوص تورنتو دیده میشوند. حضور جمعیت قابل توجهی از قشر کارگر در تورنتو باعث شده تا دولت با ساخت مجتمعهای مسکونی با ارتفاع بلند و متوسط، امکان سکونت آنها را فراهم آورد.
این مجتمعهای مسکونی در محلات مربوط به طبقه کارگر و قشر متوسط ساخته شده و در اختیار اقشار کمدرآمد قرار گرفته است که مدیریت نحوه تخصیص چنین خانههایی بر عهده شهرداریهاست. البته در سالهای اخیر دولت کانادا تصمیم گرفته تا با ساخت مجتمعهای مسکونی دولتی در مناطق گوناگون شرایطی را ایجاد کند تا اقشار با درآمدهای مختلف در کنار یکدیگر زندگی کنند. در واقع دولت قصد دارد از تمرکز جغرافیایی اقشار کمدرآمد در برخی محلههای خاص جلوگیری کند تا از مشکلات فرهنگی و اجتماعی چنین پدیدهای مصون بماند.
برزیل
برنامه ساخت مسکن دولت برزیل از ماه مارس سال 2009 و با بودجهای 18 میلیارد دلاری آغاز شد که هدف آن ساخت یک میلیون خانه بود. دومین مرحله از برنامه فوق در سال 2010 اعلام شد که طبق آن ساخت 2 میلیون خانه دیگر نیز در دستور کار قرار گرفت. از 3 میلیون خانهای که در طرح گنجانده شده،1/6 میلیون خانه به خانوادههایی تعلق میگیرد که درآمد آنها بین صفر تا 3 برابر حداقل دستمزد در برزیل است. یک میلیون خانه نیز به خانوادههایی تعلق میگیرد که درآمد آنها بین 3 تا 6 برابر حداقل دستمزد است و 400 هزار خانه باقیمانده نیز برای خانوادههایی با درآمد 6 تا 10 برابر حداقل دستمزد درنظر گرفته شده است. همچنین تمامی امور دریافت وام و بازپرداخت آن برای خرید این خانهها توسط یکی از بانکهای دولتی برزیل صورت میپذیرد.
آلمان
در فاصله سالهای1925 تا 1930، آلمان شاهد فعالیت گسترده شهرداریها برای خانهسازی بهخصوص در شهرهای برلین و هامبورگ بود. البته طرح پروژههای ساخت خانههای انبوه از سال1919 در آلمان مطرح شده بود اما اجرای آن تا ثبات نسبی اقتصاد در سال1925 به تعویق افتاد. با ظهور نازیها در سال1933، بسیاری از متولیان و حامیان طرحهای ساخت مسکن انبوه دولتی که سوسیال دمکرات یا کمونیست بودند مجبور به ترک آلمان شدند و دوران ساخت خانههای انبوه نیز در آلمان پایان یافت.
انگلستان
در انگلستان شهرداریها و شورای محلات بهطور تاریخی نقش پررنگی در اداره خانههای عمومی و اجاره آن به اقشار کمدرآمد ایفا کردهاند اما این وینستون چرچیل، نخستوزیر سابق انگلستان بود که بحث خانههای دولتی را در دهه1950 بیش از پیش به موضوعی سیاسی تبدیل کرد و از آن به نفع حزب خود یعنی حزبمحافظه کار بهره برد. چرچیل، هارولد مک میلان را بهعنوان وزیر مسکن انتخاب کرد و مک میلان نیز به وعده چرچیل مبنی بر ساخت 300هزار خانه جدید در عرض یک سال جامه عمل پوشاند. طی سالهای 1964 تا 1970 نیز دولت ویلسون که به حزب کارگر تعلق داشت، سیاستهای بخش مسکن را با جدیت دنبال کرد. سرعت ساخت خانههای جدید افزایش یافت و سهم خانههایی که توسط دولت ساخته شده بودند از 42 درصد کل خانههای کشور به 50 درصد افزایش یافت. دولت انگلستان طی سال های1964، 1965 و 1966 بهترتیب توانست 119، 133 و 142 هزار خانه جدید بسازد. طی سالهای 1965 تا 1970 نیز 1/3میلیون خانه جدید توسط دولت ساخته شد. همچنین دولت برای صاحبخانه شدن اقشار کمدرآمد، تسهیلاتی را برای آنها درنظر گرفت که از جمله آنها میتوان به معافیت مالیاتی و وام مسکن با نرخ بهره پایین اشاره کرد. با روی کار آمدن دولت محافظهکار مارگارت تاچر در سال1979، سرمایهگذاری دولت در بخش ساخت و ساز مسکن بهشدت کاهش یافت. همچنین دولت علاقه چندانی به در اختیار داشتن مالکیت خانههای ساخته شده نشان نمیداد و به همین دلیل طرحهایی برای تشویق ساکنان منازل ساخته شده توسط دولت درنظر گرفته شد. برای مثال ساکنان به جای اینکه اجارهای ناچیز بپردازند میتوانستند از تخفیفی 60 تا 70درصدی برای خرید آپارتمان یا خانهای که در آن ساکن بودند، بهرهمند شوند. میزان تخفیف و نحوه پرداخت آن به تعداد سالهایی که خانوار در آن خانه سکونت داشتهاند، بستگی داشت.
مکزیک
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، بسیاری از سرمایهگذاران آمریکایی راهی مکزیک شدند. همچنین افزایش تولید نفت مکزیک و به علاوه ساختار جمعیتی این کشور باعث شد تا جمعیت قابل توجهی از ساکنان شهرهای نه چندان بزرگ مکزیک راهی پایتخت این کشور یعنی مکزیکوسیتی شوند. به همین خاطر یکی از معماران آن دوره مسئول ساخت مجتمعهای مسکونی بزرگ شد. طی سالهای1947 تا 1965 مجتمعهای زیادی در مکزیکوسیتی و بهخصوص محلههای فقیرنشین این شهر ساخته شد اما بهرغم نیت اولیه این طرح که تأمین مسکن برای اقشار کم درآمد بود، برخی از کارمندان دولتی توانستند با استفاده از رانت، برخی از خانهها را تصاحب کنند. در زلزله سال 1985، بسیاری از این مجتمعهای مسکونی آسیب جدی دیدند و برخی از آنها نیز فرو ریختند.